من : من دخترم… بی هیچ آلایشی… بی هیچ آرایشی! که بدوش بکشم بار تو را که مردی و برویت نیاورم که از تو قویترم… من دخترم… از چه ورطه هایی که نجاتت نداده ام و تو عقلت کاملتر از من بود!!! من دخترم... یاد گرفته ام عاشقت بمانم و همیشه متهم به هرزگی شوم... حال آنکه تو بی آنکه عاشقم باشی تظاهر کردی با من خواهی ماند! من دخترم... کوه را حرکت میدهم بدون اینکه کلمه ای از خستگی و دلسردی به زبان آرم و تو همواره ناراضی و پرصدا سنگریزه ها را جابجا میکنی چرا که تو نیرومند تری!!! من دخترم... وقت تولد نوزاد ... تلخی بیداری شبها بر بالین فرزندمان... سکوت و صبر در زمان خشم تو مال من، خوابهای شیرین و افتخار مردانگی مال تو! عادلانه است نه؟؟؟ من دخترم... آری من دخترم... همچنان به تو اعتماد خواهم کرد عشق خواهم ورزید... به مردانگی ات خواهم بالید ... با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد... پشتیبانت خواهم بود... و تو مرد بمان! این راز را که من مرد ترم به هیچ کس نخواهم گفت!!!
من دخترم....